حسین فردوست در رژیم پهلوی

  

 

  

 ارتشبد حسین فردوست از چهره‌های برجسته عصر پهلوی است. او در1296 متولد شد. از دوران کودکی به عنوان دانش‌آموز دبستان نظام وارد کلاس مخصوصی شد که رضاشاه برای ولیعهد خود محمد‌رضا پهلوی ترتیب داده بود. لذا فردوست، دوست صمیمی و نزدیکترین محرم اسرار وی گردید. با عزیمت محمد‌رضا به سوئیس، فردوست جزء دوستان صمیمی و مشاوران شاه گردید، بدان حد که شاه درکتاب «مأموریت برای وطنم‌» تنها کسی را که به عنوان دوست خود معرفی کرد، فردوست بود.

"حسین فردوست" 52 سال از زندگی 76 ساله­اش را در ارتباط نزدیک با "محمدرضا شاه پهلوی" گذراند. وی یکی از بازیگران عصر پهلوی دوم و از مرموزترین چهره­های قبل و بعد از انقلاب است. آشنایی با  فعالیت‌های او ـ با توجه به خاطرات وی، اعترافاتش و سایر منابع ـ تنها بخشی از چهره پنهان یکی از نقش­آفرینان در عصر پهلوی است.

در دوران سلطنت محمد‌رضا پهلوی، فردوست نه فقط صمیمی‌ترین دوست او بود؛  تا بدان حد که تنها فردی بود که با «شاه» و «ملکه» بر سر یک میز غذا می‌خورد، بلکه محرم اسرار  محمد‌رضا                و رابط او در مخفیانه‌ترین ارتباط‌ها بود.
«آژانس مرکزی اطلاعات» امریکا (سیا) در کتاب محرمانه «نخبگان و توزیع قدرت در ایران» (فوریه 1976) نام فردوست را در رأس «محفل خصوصی شاه» ذکر می‌کند

اشتغالات

   فردوست که از زمان کودکی تا سقوط پهلوی، عمر خود را با محمدرضا گذراند، به منزله چشم و گوش شاه بود؛ از این رو شاه، مسئولیت­های مختلفی به وی واگذار کرد که مهم­ترین آنها عبارت بودند از:

1.    پایه­گذاری گارد جاویدان در نخستین سال­های پس از شهریور 1320؛

2.    مأمور بنیان­گذاری دفتر ویژه اطلاعات در سال 1338و  ریاست آن؛

3.    دبیری شورای امنیت کشور به عنوان رئیس دفتر ویژه اطلاعات(این شورا از سال 1350به "شوای عالی هماهنگی" یا "شورای هماهنگی رده یک" تغییر نام یافت. وی هم­زمان، مسئولیت شورایی تازه تأسیس به نام"شورای هماهنگی رده دو" را نیز برعهده داشت)؛

4.    مأموریت تجدید سازمان و فعال کردن سازمان بازرسی (این سازمان از 20 فروردین 1350 تا انقلاب ادامه داشت ؛

5.    تحقیق درباره سوء استفاده یا عدم لیاقت سران نظامی، انتظامی و سایر سازمان‌های دولتی؛

6.    عضو کمیسیون قیمت­های پایه از سال 53 یا 54؛

7.    مسئول ایجاد سازمان حفاظت و تحقیق حزب رستاخیز؛

8.    مسئولیت تحقیق درباره نحوه اجرای مبارزه با گرانفروشی؛

9.    قائم مقام ساواک از 1340 ـ 1350 با درجه سرتیپی با اختیارات کامل و سازماندهی و ارتقای ساواک از حدود 10% به 80% بنا به گفته خودش.

   وی در واپسین روزهای حکومت پهلوی، دو شغل اصلی داشت: صبح­ها در بازرسی و بعد از ظهرها در دفتر ویژه اطلاعات فعالیت می­کرد. همچنین پس از گذراندن دوره دانشگاه جنگ، مدتی را نیز به سمت استادی این دانشگاه گذراند.

 

فردوست، رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی

   فردوست که اطلاع خود از مسائل مملکتی را از زمان شروع کار در دفتر ویژه اطلاعات(کانال ارتباطی شاه و دستگاه­های اطلاعاتی کشور) دانسته، ایده اصلی خود را اعتلای کشور و موقعیت بهتر محمدرضا و تمامی اقدام­های خود را با این هدف می­داند.

10.   آگاه­کردن شاه از اشتباهات برای جبران آنها با توجه به توجیهات انلگیسی­ها؛

فردوست مدعی است پس از طی یک دوره اطلاعاتی در 1338 در انگلیس، همکاری خود را با دستگاه­های انگلیسی آغاز کرده است؛ اما مدارک، نشانگرِ این است که این ارتباط از زمان تحصیل در سوئیس آغاز شده بود و احتمالاً خود وی انگلیسی­ها را از ارتباط ولیعهد با آلمان­ها قبل از اشغال ایران باخبر کرده است؛ زیرا خودش رابط بوده است.

11.   سعی در انجام وظایف محوله به بهترین نحو و به اطلاع شاه رساندن؛

12.   مأیوس­شدن از شاه از سال 1347 به علت ورود "فرح" به صحنه و دو برابر شدن فساد.

   فردوست از سال 1338 سرپرست دفتر اطلاعات ویژه شاه بوده و در مورد فعالیت مقامات عالی‌رتبه مملکت از جمله اعضاء خاندان سلطنتی به شاه گزارش می‌داد. او بر تهیه گزارشات روزانه به شاه در مورد رویدادهای مهم، برداشت از منابع کابینه و دفاتر دولت در داخل و خارج نظارت داشت و از سال 1341 تا 1352 به عنوان قائم‌مقام ساواک و از 20 فروردین 1352 به عنوان رئیس دفتر ویژه شاه عمل می‌کرد. در سال 1354 فردوست به ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی منصوب شد که بر مخارج دولتی نظارت کرده و فساد را زیر نظر می‌گرفت. بعدها نیز به عضویت شورای عالی مبارزه با فساد درآمد. نفوذ او درساواک و مسئولیتش در اداره اطلاعاتی ویژه شاه سبب شد که وی رابط شخصی شاه با سیستم اطلاعاتی کشور حتی آژانس مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) شود. بعضی ازنویسندگان، وی را «مغز» و «حافظه» شاه دانسته و تصمیمات محمد‌رضا را عصاره مشورت با فردوست دانسته‌اند.

   اقدام­های وی در دو دوره، یعنی بحبوحه انقلاب و پس از پیروزی قابل بررسی است. پس از فرار شاه و تشکیل دولت 37 روزه "بختیار" وی از کسانی بود که به گفته مقامات در ناامیدی آنان از وضعیت موجود، نقش اساسی داشت. وی یکی از امضا کنندگان اعلام بی­طرفی ارتش در 22 بهمن 57 بود.

   او دلیل پذیرش دولت بختیار و سپس انقلاب اسلامی ایران را علاقه­مندی به کشوری دارای حکومت مردمی و دارای جایگاهی والا در بین مردم دانسته است. فردوست، ضمن نارضایتی از مریضی و در به دری محمدرضا شاه، با انتقاد از او معتقد بود وی و خاندانش به چپاول ملت پرداختند. او از وقوع انقلاب و پایان­یافتنِ این مسائل، اظهار رضایت می­­کرد. همچنین فردوست، سخنان ریاست­جمهورِ وقت ایران در نماز جمعه تأیید می­کرد، مبنی بر اینکه شاهِ مستبد، آنچه را کاشته بود، درو کرد.

 
   پس از سقوط شاه، فردوست دستگیر شد و به دنبال یک بازجویی مفصل، بیش از 1500 صفحه خاطرات نگاشت و پرده از اسرار حکومت شاه و ارتباط‌های آن با انگلیس و امریکا برداشت. این خاطرات در بین سال های 1363 تا 1366 نوشته شده که بخش قابل توجهی از آن تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد منتشر شده و امروزه جزء منابع تاریخ عصر پهلوی است. فردوست در 28 اردیبهشت 1366 بر اثر سکته درگذشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد